تو مسافرت عید وسط تعطیلات و استراحت بعد از نیمه شب درست وقتی که قسمت دوم سریال افعی تهران تموم شد قلبم گرفت حس کردم چقدر مادر بدی هستم اصلأ مادر خوبی برای سپهر نبودم به حامد گفتم این سریال و دوست ندارم نمی‌خوام نگاهش کنم اون صحنه که پسره خودش و خیس کرد و خجالت کشید از جلو چشمم پاک نمیشه حس تنفر نسبت به خودم دارم و چه حس گهی هستش این روزایی که دارم سپهر و فدای میلیون میلیون میلیون پول میکنم که اون رستورانم و بزنم آخ قلبم شبخیر میلیون ,میلیون میلیون منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

داملا موزیک مشاوره تحصیلی parsa azadi moghadam fionacmg37 sitio کالای ارزان گفتی که دگر در تو چنان حوصله ای نیست گفتم که مرا دوست نداری گله ای نیست رفتی و خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست روزهای سردرگمی یه زن تنها عکس های جدید اینترنت